به گزارش زلال؛ گفتگوی انتشارات سروش با سرکارخانم لیلا محمدی نویسنده کتاب زلال صورت گرفت؛ در این گفتگو یکی از سوالات از نویسنده کتاب این بود که: ” آیا در طول نوشتن کتاب اتفاق معنوی برای شما پیش آمده؟!! “
خانم لیلا محمدی در پاسخ به این پرسش فرمودند:
من شش سال با خاطرات شهید سیدرضا پورموسوی زندگی کردم و تمام این شش سال برایم مبارک بود.
اما نمی خواستم اسمم به عنوان نویسنده روی کتاب بخورد.
روی تصمیمم هم تأکید داشتم. آقای سیدزمان پورموسوی برادر شهید برای راضی نمودنم از دزفول به تهران تشریف آوردند و یک شب به همراه آقای دکتر اولاد مهمان منزلمان بودند.
از طرف آنها و همسرم اصرار بود و از بنده تأکید به معرفی فرد دیگری غیر از بنده به عنوان نویسنده.
در آخر آقای پورموسوی فرمودند امشب سیدرضا به خواب یکی از ما بیاید و تکلیف را معین نماید.
نظر بنده روی اسم آقای دکتر اولاد بود. آنها هم با اصرار من کمابیش به این نتیجه رسیده بودند.
همان شب سیدرضا به خواب برادرشان می روند و سه بار می فرمایند هر کدام باید اسمشان در جایگاه خودشان بیاید.
راوی در جایگاه راوی و نویسنده در جایگاه نویسنده.
وقتی به من فرمایش سیدرضا منتقل شد، علیرغم میل باطنی و تصمیم قطعی، ناگزیر کوتاه آمدم.
4 پاسخ
باسلام به نویسنده ی محترم سرکار خانم محمدی ببخشید من مزاحم شدم ولی می خواستم بدونم ایاشما باتمام افرادی که در کتابزلال نام برده اید تک تک دیدار کرده اید ایا از نزدیک با انها صحبت کرده اید . مثلا فردی که شهید به او قاب نوشته هدیه داده یا افرادی را که نوشته اید دردیداردوم شهید با امام زمان عج انها راشناخته وشما در جایی ازکتاب نوشته اید که اکنون یکی ازهمان افراد در کنارش در حال استراحت می باشد. ایا شما می دانید و ان فرد را می شناسید.
پاسخ سرکارخانم محمدی به پیام شما:
باسلام
بله
با همه دیدار نداشتم ولی با افراد خاص زندگی سیدرضا دیدار مکرر داشته همچنان مرتبطم
من دوست دارم اگر امکان دارد با خانم محمدی نویسنده محترم کتاب زلال از این طریق صحبت کنم.
ایا امکان دارد.
باسلام و تشکر از پیام شما ، بله، پیام شما از همین طریق به نویسنده منتقل خواهد شد. موفق باشید